درود
همچنان که هر بیننده و خواننده ای با یک نگاه به این بلاگ در می یابد، من در اینجا می کوشم مزخرفاتی را که قرن ها به نام دین به خورد مردم داده اند در پوشش طنزگونه پوشانده و دروغ ها، خرافات، توهین ها و دوگانه گویی های آن را به طنز آشکار کنم، هرچند خواننده باهوش به سادگی در میابد که در پس این ظاهر طنز آمیز، منطق و استدلالی پنهانی هست و به زبانی نوشته های من هجویات تو خالی و بی پشتوانه نیستند. هرچند گاهی موضوع اصلی – مانند خوردن پسمانده موش به عنوان عامل ضعف حافظه (!!!)، خود آنچنان پوچ و مسخره است که کسی در حد انیشتن هم به هیچ رو نمی تواند با سخنی که بوی خرد در آن به مشام برسد به آن پاسخی دهد، چه رسد به آن که آن پاسخ طنازانه نیز باشد!
دیدگاه های خوانندگان من طیفی گسترده از بدترین دشنام ها تا سخنان مستند، در هر دو جبهه ی موافق و مخالف را در بر می گیرد که کوشیده ام تا جایی که به نظرم ممکن بوده آن ها را، حتا آن هایی که حاوی دشنام بوده اند را پاک یا ویرایش نکنم.
در این میان گاهی نوشته هایی در دیدگاه ها به چشم می خورند که هر چند مرا از سبک این بلاگ دور می کنند، اما قلقلکم می دهند که آن ها را بی پاسخ نگذارم.
دیدگاه زیر یکی از این نمونه دیدگاه هاست که یونس، در ژوئن 4, 2010 در 1:33 ب.ظ در نوشته لزبین نوشته است و پس از ماه ها، امشب به فکر افتادم به آن پاسخ دهم که آن را بخش به بخش کرده ام تا پیدا کردن رابطه پاسخ با موضوع ساده تر باشد.
اما هیچ تضمینی نمی کنم تمام پاسخ هایم سرار جدی و عاری از طنز باشد، چرا که ممکن است نکته ای باشد که حیفم بیاید نگویم! اما تضمین می کنم که حتا اگر طنزی هم هست، بی منطق و محتوا نباشد.
به عقیده ما مسلمین, قرآن سخن و وحی خداوند یکتاست. سخنی است که شنیدنش لرزه بر اندام می آورد. درون آدمی را نرم کرده و ذهن را متوجه ذکر خدا می کند. سخن خداوندی است که صاحب ملکوت آسمانها و زمين است و آگاه و دانا به ریز و درشت خلقت است. این است که ماقرآن را روشنگر و راهنما می دانیم و عقیده داریم که معجزه پیامبر است.
آیا این کتاب سخن خداست؟
به عقیده من به عنوان مسلمان سابق و کسی که بارها قرآن را به عربی و بازگردان پارسی و نیز تفسیر آن را خوانده است قرآن در بهترین حالت می تواند از نظر ظاهری یک اثر ادبی و از نظر مفهوم و محتوا یک مجموعه از هم گسیخته و نامربوط و تراوشات ذهنی یک انسان باهوش اما روانپریش باشد.
روشن نیست خدایی که یک مسلمان باور دارد صاحب مالک آسمان و زمین و آگاه به همه چیز است از چه رو یک سوره (حمد – فاتحة الکتاب) را به تمامی، به اضافه آیات بسیاری در سوره های دیگر را به شکرگزاری از خود می پردازد!
هرچند با تعریفی که یک مسلمان از خدا می دهد، انسان هرگز نمی تواند اندکی خود را با این خدای بیکران بسنجد، اما با دادن امتیازی به اندازه همین بیکرانی، یک دم خود را رهبر قدرتمند و بی نیازی بپندارید که می خواهد کتابی برای راهنمایی قومتان بنویسید.
چقدر احتمال دارد شما نیمی از کتابتان را به شکرگزاری و تعریف و تمجید از خود و به رخ کشیدن قدرت و حشمتتان و تهدید و ارعاب مخالفانتان بپردازید؟!
آیا اگر چنین چیزی را در کتاب یک انسان ببینید نخستین چیزی که به ذهنتان می رسد این نیست که «این نویسنده هم عجب آدم عقده ای و خود کم بینی است!»
حالا همین احساس را در بینهایت ضرب کنید تا در مقایسه قدرتمندی و بی نیازی یک انسان و خدا تعادل برقرار گردد.
از هم گسیختگی و نامربوطی قرآن به حدی است که حتا روشن نیست گوینده این کتاب کیست!
یک سوره قرآن را به طور اتفاقی باز کنید و بخوانید. به احتمال خیلی زیاد خواهید دید که گوینده یا متکلم از یک آیه به آیه بعد جابجا می شود، گاهی خدا گوینده است، گاهی محمد و گاهی حتا شخص سومی غیر از این دو!
شما اگر دوست دارید باور کنید، اما من به هیچ رو نمی توانم بپذیرم کتابی تا این حد از هم گسسته که حتا گوینده مشخصی ندارد معجزه و از سوی یک خدای بیکران باشد!
آیا این کتاب روشنگر و راهنماست؟
بیش از 14 قرن از نوشتن این کتاب می گذرد و امروز بیش از یک پنجم جمعیت جهان پیرو این کتاب هستند.
تا کنون هیچ تحقیق و آزمون جامعه شناختی نبوده که تاثیر یک تفکر را در چنین وسعت عظیمی بسنجد. به زبان دیگر وسعت این بررسی چه از دید بعد زمانی و چه از نظر گستردگی جمعیتی آنقدر عظیم است که کمترین تردیدی درباره نتیجه آن نمی توان کرد.
حال این گزاره ها را کنار هم بگذارید و بیندیشید:
فاکت: 14 قرن از پیدایش قرآن می گذرد.
فاکت: یک پنجم جمعیت جهان پیرو دستورات این کتاب هستند.
ادعا: این کتاب از سوی خداوندی آمده که بیکران در دانش، قدرت، مهربانی و دادگری است و روشن است که چنین خدایی هر کاری که می کند بهترین است و به بهترین روش انجام می دهد و هیچ کم و کاستی در آن راه ندارد.
ادعا: این کتاب برای روشنگری و راهنمایی انسان آمده و هدف آن نیکبختی انسان است.
نتیجه بدیهی از گزاره های بالا این است که مسلمانان، به عنون پیروان کتاب روشنگری که از سوی خدای بیکران و با هدف سعادت آمده، خوشبخت ترین و برترین انسان ها از نظر موازین انسانی و اخلاقی باشند.
حال پرسش:
آیا شما فکر می کنید که این هدف محقق شده است؟
فقر، بیسوادی، جنگ افروزی، خشونت، تروریسم و … امروزه مشخصه های جوامع مسلمان هستند.
اشکال کار در کجاست؟ آیا پیام نادرست است، روش رساندن پیام نادرست است یا اشکال در گیرندگان پیام است؟
توجیهی که معمولا می شنوید این است که «این اسلام حقیقی نیست» یا «اسلام این چیزها را نگفته است».
به عبارتی تقصیر ها به گردن آدمی می افتد که «پیام» را بد فهمیده است.
اما اگر انسان ضعیف و ناقص العقل و جایزالخطا مفهوم پیام خدای بیکران در دانش و توان را درست نفهیمده اشکال از گیرنده است یا فرستنده که به «هر دلیل» نتوانسته «پیام درست» را برساند؟
دین باوران در رویارویی با این پرسش به طور متقلبانه و کلاهبردارانه ای یکباره فراموش می کنند که این خدا همان خدای بیکران در دانش و توان و بی نقص است!
اگر روزی مهندسی را ببینید که یک روبات فوتبالیست ساخته دست خود را به دلیل این که درست کار نکرده و از کنترل خارج شده و دستورات داده شده را درست دریافت و اجرا نکرده توبیخ و مجازات می کند، چه فکری می کنید؟!
آیا این کتاب معجزه است؟
شاید این کتاب یک اثر منحصر به فرد باشد، اما اگر هر اثر یگانه ای معجزه پنداشته شود، دنیا پر است از معجزه و خدا!
از شاهنامه فردوسی گرفته تا مجسمه های میکلانژ و اهرام سه گانه مصر و …
در این 14 قرن «یک» یافته علمی یا پیشگویی نمی یابید که منشا آن نوشته های قرآن باشد، هرچند متقلبان اسلامی هزاران یافته علمی و واقعه تاریخی را بعد از حل شدن معما و با ربط دادن گودرز به شقایق به قرآن پیوند داده اند و همچنان به این کار مشغولند!
به همه این ها افتضاحات قرآن را نیز اضافه کنید!
مسطح و فرش مانند بودن زمین و گردش خورشید به دور آن، بیرون آمدن خورشید از جایی و رو رفتن آن در چشمه گل آلود، آفرینش ستاره ها برای این که زینت آسمان و راهنمای مسافران و حاجیان باشند، آسمان هفت طبقه ای که در هایی دارد و فرشته های نگهبان آسمان که به سوی اجنه و کسانی که می خواهند وحی الهی را دزدیده گوش کنند شهاب پرتاب می کنند، جمع و تفریق نادرست خدا در تقسیم ارث، تشبیه زنان به کشتزار و دستور به کتک زدن آن ها چنانچه نافرمانی کنند تنها نمونه هایی از این افتضاحات قرآن هستند.
باور ندارید؟ یک بار قرآن را از اول تا آخر با بازگردان پارسی آن بخوانید تا باور کنید!
ادامه دارد …
Filed under: از شوخی گذشته | Tagged: تحدی، معجزه قرآن | 4 Comments »